مشخصات کتاب
نام کتاب: سه کاهن
نویسنده: مجید قیصری
ناشر: انتشارات عصر داستان
شابک: 7-6-93032-600-978
قطع کتاب: رقعی
نوع جلد: گالینگور
نوبت چاپ: اول/ پاییز 1391
تعداد صفحات: 184 صفحه
شمارگان: 3000 نسخه
درباره ی کتاب
این داستان با ورود کاهنان یهودی اوج میگیرد که قصد دارند محمد(ص) را به همراه خود ببرند. حلیمه، دایه پیغمبر، پس از اینکه از یاری همسرش، حارث ناامید میشود، به تنهایی کمر به نجات فرزند عبدالله میبندد و تعقیب و گریز آغاز میشود. در خلال شرح کشمکش حلیمه، حارث و غلامی که از سوی کاهنان مأمور بازگرداندن آنهاست، شخصیتها با درونگویی، داستان خود و منویات خویشتن را بیان میکنند. از همین رهگذر است که حلیمه بعضی معجزات چند سال اول زندگی رسول خدا را باز میگوید.
بریده ای از متن
نزدیک خیمه زیر درخت، سه اسب سیاه عربی بستهاند، با خورجینهای بزرگ، پُر. عبدالله با دیدن جمعیت گریهاش میگیرد. حلیمه میگوید: نترس. جماعت همین که حلیمه را میبینند راه باز میکنند تا خودش را به خیمه برساند. غلام حلقه به گوش، ترکه به دست زیر درخت ایستاده بچهها را میترساند. صدای شرق شرق ترکه بالا سر حلیمه و عبدالله میپیچد.
خواهرش صفیه با فاصله کنار اسبها و غلام ایستاده؛ تا حلیمه را میبیند، میدود طرفش:
مژدگانی بده
حلیمه مشک خالیاش را میگیرد بالا.
- این مال تو
- صفیه رو ترش میکند
- اینها کیاند در خیمه ما؟ چی میخواهند؟
- گمشدهشان را یافتهاند اینجا!
حلیمه با تعجب میگوید: گمشده؟
- مگر نمیدانی دختر ابوذویب؟
- نه
- تمام خیمهها را یک به یک گشتهاند، تا رسیدهاند به خیمه پسر سعدی
- خیمه پسر سعدی چرا؟
- میگویند شاید گمشدهشان در این خیمه باشد!