سقایی دیگر

پدیدآورنده: صادق عاشور پور


توقف فروش

درباره کتاب:
عنوان: سقایی دیگر
نویسنده: صادق عاشورپور
ناشر: انتشارات نیستان
شابک: 3-724-337-964-978
نوع جلد: شومیز
قطع : رقعی
نوبت چاپ : اول/ 1392
تعداد صفحات: 84 صفحه
شمارگان: 1200 نسخه
معرفی اثر:
نمایشنامه «سقای دیگر» نوشته صادق عاشورپور که به تازگی به همراه مقدمه‌ای از سید مهدی شجاعی از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است را می‌توان تجربه‌ای جدی و قابل تحسین در خلق یک اثر نوشتاری و در عین حال تصویرگون با مضون حادثه عاشورا دانست.تلاشی که در آن نویسنده جدای از تلاش برای ایجاد زبان فاخر برای قلم زدن در وادی توصیف ماه بنی‌هاشم و سقای تشنه لب دشت کربلا، به واسطه به‌کارگیری عناصر دراماتیک در هنر اجرای نمایش در خدمت خلق متن نمایشنامه، به خلق متنی نائل شده است که حتی بدون اجرا بر روی صحنه نیز بسیار خواندنی و در عین حال دیدنی است.این کتاب ماجرایی شیرین در پس تالیف خود دارد که به گفته عاشورپور در مقدمه این کتاب به قلم زدن و تلاش وی در خلق اثری درباره واقعه عاشورا در سال‌های گذشته باز می‌گردد که ناتمام مانده بوده است. اما وی پس از مطالعه رمان «سقای آب و ادب» سید مهدی شجاعی به فکر تاثیرگرفتن از این اثر و خلق یک نمایشنامه بر مبنای فضای متن شجاعی می‌افتد و پس از مطرح کردن موضوع با وی به خلق آن دست پیدا می‌کند.این اقتباس تا اندازه‌ای مقبول و خواندنی افتاده است که شجاعی خود در بخشی از مقدمه‌اش بر کتاب عاشورپور می‌نویسد: «این قلم (سید مهدی شجاعی)، تمام توان ناچیز و بضاعت مزجاتش را در توصیف جمال محبوبش که از جنس آسمان است، به کار گرفته و در نهایت به توفیقی چنان که باید و شاید، دست نیافته است. در این میان دوستی که اهل دل است و درد آشنا، و در هنر نمایش، احاطه و توان و تجربه‌اش ارجمند و ستودنی، داوطلب شده است که دریافت‌هایش از ماه منیر بنی‌هاشم را به زبانی دیگر بیاورد. این قلم چرا ذوق نکند و ان اتفاق مبارک را به فال نیک نگیرد و برای توفیق رفیقش در این مسیر، دست به دعا برندارد؟»نمایشنامه سقای دیگر از چند منظر اثری قابل توجه و با اهمیت است. نخست بیان روایت‌ها و داستان‌هایی از حادثه عاشورا مانند نبرد مارد و حضرت عباس(ع) در قالب داستان که تا پیش از این در کمتر اثر داستانی و نمایشنامه‌ای مورد توجه و بازنویسی قرار گرفته است.نکته دوم اما در توانایی نویسنده در تصویر سازی به واسطه متن نهفته است. عاشورپور در این نمایشنامه توانسته با توانی مثال زدنی و با وجود حفظ ساختار نمایشنامه، به توصیفی زنده و قابل رؤیت از صحنه‌هایی مانند رزم‌های تن به تن در روز عاشورا در متن خود برآید و دیالوگ‌هایی را خلق کند که به شدت تصویری و حس برانگیز است. فلاش‌بک‌های نویسنده از درون کاخ یزید به صحرای کربلا و بازخوانی برخی از حوادث کربلا از زبان شمر در کاخ یزد نیز از جمله دیگر نقاط قوت این اثر به شمار می‌روند.از سوی دیگر عاشور پور در این اثر به عنوان مولف، درام را جایگزین فضای اندوه و تاثرانگیز رایج در توصیف ماجرای کربلا کرده است که حاصل آن ایجاد حس رشک ‌بری در مخاطب نسبت به شخصیت اصلی داستان توام با ایجاد تاثر از واقعه رخ‌داده است.از سوی دیگر خلق دقیق و هوشمندانه عاشور‌پور از جزئیات ایجاد صحنه نمایش و توصیف آن که از اجزاء نمایشنامه ‌به شمار می‌رود، نیز بسیار کامل، دقیق و هوشمندانه است و بر قوت این متن و اثر گذاری آن بر مخاطب می‌افزاید.بخشی از این نمایشنامه به شرح زیر است:یزید: ای شمر!شمر: امیر‌معظم.یزید: تو یکی از سرداران حاضر در غائله کربلا بودی که سر از تن جسد حسین جدا کرده برای من به ارمغان آورده‌ای.شمر: باشد که رضایت خاطر امیر معظم را فراهم کرده باشم.یزید: هوم... اینک برای من بگو، شجاع‌ترین و جنگی‌ترین آن یک تن و هفتاد و دو تن کدامینشان بودند؟شمر: این امیر‌معظم، حسینیزید: بعد از حسین؟شمر: عباس، برادر حسین.یزید: این وجه شجاعت در او چه بود؟شمر: در وفاداری.یزید: دگر؟شمر: زیرک در نبرد.یزید: دگر؟شمر: جسور در مقابل خصم.یزید: دگر؟شمر: در رشادت رشید.یزید: دگر؟شمر: در دلیری دلاور.یزید: دگر؟شمر: در شمشیرزنی بی‌همتا.یزید: دگر؟شمر: در سقایی‌ جان به کف.یزید: دگر؟شمر: در علمداری بی‌باک.یزید: این همه خصائل نیکو در او وجود داشته؟شمر: ای امیر‌معظم، به طامات بافی متهم نشوم، باید بگویم بیش از اینها...یزید: هان؟از این سخن شمر، سکوتی بر کاخ بال می‌گسترد، چشم‌های حضر به لب‌های یزید دوخته می‌شود انگار به این وسیله می‌کوشند خود را برای آنچه درباره حضرت عباسس گفته خواهد شد آماده کنند.