توقف فروش

درباره کتاب:
عنوان: لشکر خوبان
نویسنده: معصومه سپهری
ناشر : سوره مهر
شابک: 8-371-175-600-978
قطع: رقعی
نوع جلد: گالینگور
تعداد صفحات : 485
نوبت چاپ: بیست و هشتم/ 1398
کتاب حاضر، خاطرات داستانی «مهدی قلی رضایی» از رزمندگان قدیمی آذربایجان است. اگرچه او اکنون روزهای 39 سالگی خود را می‌گذراند، لشکر عاشورا که بیشترین وقایع دربارة آن روایت شده است نوجوانی را به یاد می‌آورد که با سماجت و همت ستودنی، سخت‌ترین و ناگهانی‌ترین لحظات میدانهای خطر و حادثه را تجربه کرد و از هر جنگ و عملیاتی، یادگار زخمی بر خود انداخت. «لشکر خوبان» حاصل گفت‌وگوی طولانی فرج قلی‌زاده با مهدی قلی رضایی است که بخشی از آن به قلم معصومه سپهری بازنویسی شده و در این کتاب آمده است. خواننده این کتاب می‌تواند در کنار راه جستن به ژرفای روابط انسانی، به ارزیابی مواجهة مردان رزمنده با خاطرات و حادثه‌ها بپردازد و در کنار آن، بخشی از ناگفته‌های جنگ را از زبان یک نیروی اطلاعاتی مرور کند. مهدی قلی، در روایت خود، جنگ را نه از منظر خاطره، بلکه گاه از چشم یک منتقد نگریسته است و همین شاید بتواند گامی نو در فهم زوایای گوناگون نبرد هشت سالة مردم ایران باشد. مهدی قلی‌رضایی صحنه‌ای را که در جنگ زیر آوار مانده است چنین تعریف می‌کند: منتظر کسی بودم که فکر می‌کردم به زودی خواهد آمد و مژده خواهد داد و مرا با خود خواهد برد. به آنچه از احادیث خوانده و فهمیده بودم، فکر می‌کردم. هیچ وقت به آن شدت منتظر و مشتاق یک ذره نور نبودم. در آن حال تنهایی و بی‌خودی، دستی را روی دستم حس کردم. دست، نوازشم می‌کرد و تکانم می‌داد. به تدریج صداهایی هم وارد دنیای سیاه شده بود؛ صداهایی عجیب و غریب، کلفت و بلند که گاه شبیه گریه بود. سعی کردم دستی را که دستم را در خود داشت فشار بدهم.