درباره کتاب
عنوان: زندگی در مه/ خاطرات اسیر آزادشده ایرانی،یعقوب مرادی
پدیدآورنده: دفتر ادبیات و هنر مقاومت
شابک: 5 ـ177 ـ506ـ964 ـ978
ناشر: سوره مهر
قطع: رقعی
نوع جلد: شومیز
نوبت چاپ: چهارم
تعداد صفحات: 128 صفحه
شمارگان: 2200 نسخه
کتاب زندگی در مه، خاطرات اسیر آزادشده ایرانی، یعقوب مرادی است که داود بختیاری دانشور آن را به رشته تحریر درآورده است. این کتاب فاقد فهرست و بخشبندی متن است و کل کتاب، روایت حضور صاحبخاطره در مناطق جنگ و عملیات و اردوگاههای اسارت رژیم بعثی است. یعقوب مرادی در صفحات نخستین کتاب، چگونگی به اسارت گرفته شدنش، ورودشان به بصره و سپس به عراق را نوشته است. در ادامه، به خاطرات شبها و روزهای اسارت، و آزار و اذیتهای جسمی و روحی که توسط عراقیها صورت میگرفته، پرداخته است. فضای آسایشگاهها، اردوگاهها، رفتار سرهنگهای عراقی، رفتار دیگر اسرا نیز به خوبی در این کتاب توصیف شده است. در این کتاب همچنین تلخیها و شیرینها، خندهها و گریهها، دلتنگی اسرا برای خانوادههایشان، خاطرات جشنها و اعیاد، عزاداریها و نوحهخوانیهای دَه سال اسارت یعقوب مرادی و سایر دوستانش آمده است. نثر روان، ساده و بیابهام اثر، همچنین استفاده از تفاسیر دقیق و نقل جزئیات، موجب شایستگی متن و موضوع خاطره شده است. آنچه مایه رجحان این کتاب شده است، همانا نادر بودن حوادث و شگفتنمودن وقایع است که برای صاحبخاطره به وقوع پیوسته است. گزیده متن: «... هر شش ماه یکبار، لباس میدادند. سهمیه نیمه دوم سال 1367 را تحویل گرفتیم و سرگرم تعویض لباسها با هم شدیم، کوچک یا بزرگ، بزرگ یا کوچک. گاهی کار مبادله به آسایشگاههای دیگر هم میکشید. بعضی لباس مناسب خود را پس از گشتزدن در کل اردوگاه مییافتند صد البته که این گرفتاری موجب شوخی و خنده هم بود: ـ مبارک باشد. نپوش بگذار برای عید! ـ انشاءالله سالهای سال اینجا باشی و هر شش ماه یکبار لباس نو بگیری! ـ انشاءالله نو بماند. ـ ای کاش خانوادگی اسیر شده بودی! ـ نامه بده، فامیلهایم بیایند. کار که نمیکنی، غذا هم مهیاست. ـ ماهی سه تومان هم که میگیری و شش ماه یکبار، یک دست لباس هم که داری، مرگ میخواهی، برو قبرستان...»