چهار گفتار

بیانات امام خامنه ای


توقف فروش

درباره کتاب:
عنوان: چهار گفتار در تبیین زمینه ها،علل و آثار حادثه ی عاشورا حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای(مدظله العالی) رهبر انقلاب اسلامی
ناشر: انتشارات انقلاب اسلامی( وابسته به موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی)
شابک: 0-55-2951-964 -978
قطع: رقعی
نوع جلد: شومیز
تعداد صفحات: 132 صفحه
شمارگان: 10000 نسخه
درباره کتاب
این کتاب شامل چهار سخنرانی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، رهبر معظّم انقلاب اسلامی است که با توجّه به موضوع مشترک تمامی آنها یعنی تبیین و تحلیل زمینه‌ها و عوامل مؤثّر در بروز حادثه‌‌ی عاشورای سال شصت و یک هجری قمری در کربلا اینک به صورت مجموعه منتشر می‌‌گردد.در تمامی گفتارهای چهارگانه هدف از این مباحث توجّه دادن جامعه‌‌ی اسلامی به عوامل بروز انحراف جامعه‌ی صدر اسلام به منظور جلوگیری از تکرار فاجعه‌‌ی عاشورا در دوران معاصر است.صفحاتی از کتاباوّلین عبرتى که در قضیّه‌‌ی عاشورا ما را به خود متوجّه مى‌کند، این است که ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر (صلوات‌‌الله‌وسلامه‌‌علیه)، جامعه‌‌ی اسلامى به آن حدّى رسید که کسى مثل امام حسین‌(علیه‌‌السّلام)، ناچار شد براى نجات جامعه‌‌ی اسلامى، چنین فداکارى‌‌اى بکند؟ این فداکارى حسین بن على(علیه‌‌السّلام)، یک وقت بعد از هزار سال از صدر اسلام است؛ یک وقت در قلب کشورها و ملّتهاى مخالف و معاند با اسلام است؛ این یک حرفى است. امّا حسین ‌بن على(علیه‌‌السّلام)، در مرکز اسلام، در مدینه و مکّه ـ مرکز وحى نبوى ـ وضعیّتى دید که هرچه نگاه کرد چاره‌‌اى جز فداکارى نداشت؛ آن هم چنین فداکارى خونینِ با عظمتى! مگر چه وضعى بود که حسین ‌بن‌ علی(علیه‌‌السّلام)، احساس کرد که اسلام فقط با فداکارى او زنده خواهد ماند، والّا از دست رفته است؟! عبرت اینجاست. روزگارى رهبر و پیغمبر جامعه‌‌ی اسلامى، از همان مکّه و مدینه پرچمها را مى‌‌بست، به دست مسلمانها مى ‌داد و آنها تا اقصى‌ نقاط جزیرة‌العرب و تا مرزهاى شام مى‌‌رفتند؛ امپراتورى روم را تهدید مى‌کردند؛ آنها از مقابلشان مى‌‌گریختند و لشکریان اسلام پیروزمندانه برمى‌‌گشتند؛ که در این خصوص مى‌‌توان به ماجراى «تبوک» اشاره کرد. روزگارى در مسجد و معبر جامعه‌‌‌ی اسلامى، صوت و تلاوت قرآن بلند بود و پیغمبر با آن لحن و آن نَفَس، آیات خدا را بر مردم مى‌‌خواند و مردم را موعظه مى‌‌کرد و آنها را در جادّه‌‌ی هدایت باسرعت پیش مى‌‌برد. ولى چه شد که همین جامعه، همین کشور و همین شهرها، کارشان به جایى رسید و آن ‌قدر از اسلام دور شدند که کسى مثل یزید بر آنها حکومت مى‌کرد؟! وضعى پیش آمد که کسى مثل حسین بن‌ على(علیه ‌السّلام)، دید که چاره‌اى جز این فداکارى عظیم ندارد! این فداکارى، در تاریخ بى‌‌نظیر است. چه شد که به چنین مرحله‌‌اى رسیدند؟ این، آن عبرت است. ما باید این را امروز مورد توجّه دقیق قرار دهیم.