سریال ستایش (1)

شماره مجوز: 155/89/6587411


توقف فروش

\"مجموعه تلویزیونی ستایش
شماره مجوز: 155/89494
کارگردان: سعید سلطانی
سال تولید و پخش: 1389 - 1390
توضیحات:
سلطانی در گفت‌وگو با «جام‌جم» با توضیح این‌که این سریال در 2 فصل آماده می‌شود که هر فصل 45 قسمت دارد، می‌گوید: سریال ستایش قصه بسیار نو و خوبی دارد، در واقع ویژگی بزرگ این سریال نحوه قصه‌گویی آن است. ستایش یک قصه طولانی اما پرکشش را روایت خواهد کرد که برای مخاطب با وجود همه اوج و فرودهای آن جذاب خواهد بود.
وی درباره تفاوت‌ها و شباهت‌های این سریال به ساخته‌های پیشینش از جمله پس از باران می‌گوید: شاید تشابه این دو سریال در این باشد که هر دو داستان در دو زمان مختلف می‌گذرد. داستان سریال ستایش هم از دهه 60 آغاز می‌شود و بعد ماجراها در زمان دیگری روایت می‌شود. درباره تفاوت این سریال با سریالی مثل پس از باران هم باید بگویم که ستایش بیشتر قصه آدم‌ها و روابط آنهاست.
سلطانی درباره انتخاب نام ستایش برای این سریال هم می‌گوید: ستایش اسم یکی از قهرمان‌های اصلی سریال است این سریال در واقع توجه به خیراندیشی، فداکاری و انساندوستی آدم‌هاست.ستایش داستان دو پدر را بازگو می‌کند. حشمت فردوس و محمود نادری پدرانی هستند که تمام امیدشان را به آینده پسرانشان بسته‌اند تا شاید آرزوی دیرینه‌شان به بار بنشیند.حشمت فردوس‌ بقای نظامی را که ریخته است می‌خواهد و محمود نادری ادامه اعتقاداتش را. اما در عمل اتفاقات دیگری می‌افتد.
در این سریال داریوش ارجمند در نقش حشمت فردوس ظاهر شده و محمود عزیزی هم ایفاگر نقش محمود نادری است. بجز این دو بازیگر هنرمندان دیگری نیز در نقش‌های مختلف دیده خواهند شد. نرگس محمدی(ستایش نادری)، مهدی سلوکی (محمد نادری)، زهرا سعیدی(نرگس ـ همسر نادری)، مهدی پاکدل(طاهر فردوس)، رامین کبریتی(صابر فردوس)، سیما تیرانداز(انیس ـ زن صابر)، شیوا خنیاگر (آسیه ـ همسر حشمت فردوس)
تاکنون حدود 37 قسمت این سریال آماده شده و قرار است کار تصویربرداری فصل اول تا 4 ماه آینده به پایان برسد.
تصویربرداری این سریال در گروه فیلم و سریال شبکه 3 سیما از خرداد سال پیش آغاز شده و کار تصویربرداری در لوکیشن‌های مختلفی در تهران و حوالی آن و نیز شمال انجام شده است.سریال تلویزیونی ستایش در 45 قسمت 50 دقیقه‌ای از جمعه ساعت 45‌/‌20 از شبکه 3 به آنتن پخش سپرده می‌شود.
در تهیه این سریال تلویزیونی آرمان زرین‌کوب (تهیه‌کننده) ،حمیدرضا شیروانیان (ناظر کیفی)، ناصر محمود کلایه(مدیر تصویربرداری)، فرامرز بادرامپور (طراح صحنه و لباس)، مسعود ولدبیگی(مدیر چهره‌پردازی)، محمد علیزاده (صدابردار)، ژیلا ایپکچی (تدوین)، ابوالفضل نصیر (مدیر تولید)، ستار اورکی(آهنگساز)، حسین مهدوی (صداگذاری و ترکیب صدا)، سوسن دین‌محمدی(مدیر برنامه‌ریزی) و سعید ابراهیمی (مدیر تدارکات)‌ همکاری می‌کنند.
توضیحات بیشتر
نگاهی به سریال ستایش
بر سر دوراهی انتخاب
تفاوت نسل‌ها همواره در سینما و سریال‌های تلویزیونی دستمایه روایت داستان‌های گوناگونی بوده که شاید نمونه اخیرتر آن سریال «فاصله»ها بود که تابستان امسال از شبکه سوم پخش شد، اما سعید سلطانی در «ستایش» با همان نوع نگاه، شیوه کارگردانی و فضاسازی‌های سنتی و قدیمی که در کارهای قبلی‌اش مثل«پس از باران» و «خانه‌ای در تاریکی» به کار برده تقابل نسلی را در زمان جنگ و دهه 60 روایت می‌کند.
به همین دلیل شاید حاشیه‌های پیرامونی درام در سریال او برجسته شده و برای مخاطب ایرانی از هر دو نسل جوان و میانسال تداعی‌کننده خاطرات و حس نوستالژیک است. اگرچه پیدا کردن این فضاها و بافت‌های قدیمی در معماری و فضای بیرونی قصه چندان دشوار نیست اما حضور و حجم پررنگ لوکیشن‌های سنتی در ایجاد حس و حال عاطفی ـ روانی داستان بی‌تاثیر نبوده و سلطانی با یک نگاه غریبانه و زیبا شناختی آنها را به‌تصویر کشیده است. از خانه‌های حیاط‌دار و پر از دار‌ودرخت و حوضچه گرفته تا کوچه‌های تنگ و باریک با خانه‌های گلی که تا حدود زیادی به فضاسازی قصه کمک کرده و همین نگاه و استفاده از عناصر بیرونی داستان در نوع پوشش و دکوراسیون خانه نیز تعمیم یافته است. در این بسترسازی زمانی کارگردان سعی کرده از المان‌های مختلفی در ایجاد موقعیت تاریخی قصه استفاده کند. اساسا سلطانی به عنصر زمان و حضور حس تاریخی در روایت قصه خود علاقه زیادی دارد و این سریال نیز یک برهه زمانی دیگر از تاریخ معاصر را بستر کار قرار می‌دهد. این عناصر و تمهیدات فیزیکی، هم مبتنی بر شخصیت‌پردازی‌های داستان صورت گرفته و مفاهیم و معانی نهفته در قصه را بازنمایی می‌کند و هم‌سویه جامعه شناختی داشته و می‌توان به بازشناسی تاریخ معاصر در آن پرداخت.
ستایش در واقع قصه دو پدر را روایت می‌کند به نام‌های حشمت فردوس و محمود نادری که نماینده نسل گذشته هستند و تمام امید و آرزویشان را در زندگی و خلق و خوی پسرانشان پی می‌گیرند که به‌زعم آنان باید ادامه دهنده همان مسیری باشند که آنها پیموده یا به آنها آموخته‌اند. این دو بر‌اساس همان نگاه «پسر کو ندارد نشان از پدر...» براین گمانند یا توقع دارند که پسرانشان همان‌گونه فکر و زندگی کنند که آنها از زندگی انتظار داشتند، اما آنها راهی و مرامی دیگر در پیش گرفته‌اند؛ راهی که اگرچه طغیان یا لجبازی با پدر نیست اما همگام و همراه با آنها هم نیست. فرار و گریز محمد از سربازی و تلاش او برای ترک ایران نماد بارز این ستیز و دوگانگی است. پدر امیدوار است تا پسر تکیه‌گاه، افتخار و اعتبار او در همین جامعه شود اما پسر اعتبار و رویاهایش را در سرزمینی دیگر و با اندیشه‌ها و آرمان‌های دیگر جستجو می‌کند. البته از حیث تاریخی، قصه در زمانی رخ می‌دهد که هنوز نظام اجتماعی و مناسبات نسلی در آن به اندازه امروز، پررنگ نبود و تنوع زیستی ـ فرهنگی دو نسل فاصله چندانی با هم نداشت. شاید وقوع جنگ، ترس از کشته شدن و فرار از سربازی به کمک وجوه اجتماعی قصه آمده تا منطق درام و سویه روان‌شناختی آن حفظ شود.
اساسا نهاد خانواده و مناسبات و احترام‌های سنتی که فرزندان به ویژه به پدر داشتند در این قصه برجسته شده است. با این حال با تصاویر متفاوتی از هر دو‌نسل روبه‌رو هستیم که البته زیست ـ جهان مشابه و مشترکی هم با دارند. مثلا محمود و حشمت هر دو نماد مردان قدیم و پدران سنتی هستند که یکی مذهبی و دیگری معمولی‌تر است یا پسران هم با بازی مهدی سلوکی و مهدی پاکدل دو تصویر از نسل جدیدتر را نمایندگی می‌کنند. هر چند که میان دغدغه‌ها و جهان آنها تفاوت‌های زیادی به چشم می‌خورد.
اگرچه وجوه مردانه قصه در ستایش دست کم تا اینجای داستان خیلی پررنگ است اما به نظر می‌رسد که ستایش بیشتر یک درام زنانه باشد. شخصیت محوری این زنان نیز ستایش، خواهر مهدی است که نام سریال هم براساس شخصیت او شکل گرفته و در واقع قهرمان اصلی داستان زنی به نام ستایش است که به نظر می‌رسد در قسمت‌های بعدی سریال موقعیت او برجسته‌تر شده و به مرکز ثقل قصه بدل می‌شود. به همین دلیل کارگردان در انتخاب بازیگر شخصیت اصلی قصه‌اش کمی ریسک می‌کند و با استفاده از بازیگری جوان و کم‌تجربه، نقش اصلی سریال را به او می‌سپارد.
البته انصاف این است که اکنون درباره کیفیت بازی نرگس محمدی قضاوت نکنیم تا چالش اصلی او را با نقش ستایش در قسمت‌های بعدی ببینیم. امسال برای او سال حرفه‌ای خوبی بوده است. همزمان در این سریال فیلم آناهیتا هم اکران شد که او همبازی میترا حجار در آن فیلم است. ضمن این‌که فیلم ریسمان باز هم به شبکه خانگی آمد که او در کنار بازیگرانی مثل پژمان بازغی و بابک حمیدیان به ایفای نقش پرداخته است.
ستایش در یک موقعیت دشوار انسانی ـ عاطفی قرار گرفته که یک سوی آن برادرش قرار دارد و سوی دیگرش پدر. از این حیث سریال ستایش را می‌توان در ستایش از مقام خواهر و موقعیت دشوار و شکننده او در مناسبات خانوادگی دانست. چنان‌که از موقعیت قصه می‌توان حدس زد ستایش در ادامه قصه با چالش‌ها و فراز و فرودهای زیادی مواجه خواهد شد. جالب این‌که در دعوای دو نسل و تضادهای پدران و پسران، خواهری مثل ستایش نه می‌تواند طغیانگر باشد و نه‌همچون زنان سنتی مطیع و رام. به همین خاطر است که این قصه را باید یک تراژدی زنانه دانست که موقعیت پیچیده، دشوار و حساس یک زن را در بستر مناسبات اجتماعی به تصویر می‌کشد و باید منتظر بود و دید این راه دشوار زن بودن در درون یک قصه مردانه به کجا ختم می‌شود. زنان همیشه در آثار سلطانی، تجربه‌های سختی در زندگی داشته‌اند و این هم نمونه‌ای دیگر از این واقعیت است.
سید رضا صائمی - روزنامه جام جم
\"