فرشته ها هم عاشق می شوند

کتاب فرشته ها هم عاشق می شوند رمانی است که شخصیت اصلی آن فرشته عشق پاک خود را با تقوا و خواستن از خداوند به دست می آورد .


توقف فروش

درباره کتاب
عنوان:
فرشته ها هم عاشق می شوند
پدیدآورنده: ن.اسلاملو
ناشر: تلاوت آرامش
نوع جلد: شومیز
قطع: رقعی
تعدادصفحات: 414 صفحه
شابک: 6-25-6232-600-978


نویسنده این اثر 15 اثر مکتوب در حوزه زنان دارد . او در این رمان کوشیده است اثرش صرفا تخیل نباشد بنابراین زندگی مستند 150 نفر از زنان ایرانی را بررسی کرده و با زنان بسیاری مصاحبه و گفتگو نموده است و این موضوع از ویژگی های متمایز کننده کتاب است.

در بخشی از این کتاب می خوانیم :

از همان لحظه ای که به هم محرم شدیم آن قدر به او عادت کردم  و با او خو گرفتم که انگار سالهاست داریم با هم زندگی می کنیم . وقتی مراسم جشن عقد تمام شدو امیر با من خداحافظی کرد تا برود به قدری برایم سخت بود که احساس می کردم قسمتی از وجودم را دارد با خودش می برد.

آن شب هم سر به مهر گذاشتم و تا نیمه های شب با خدا حرف زدم , از او تشکر کردم و خواستم که به همه جوان هایی که عاشق میشوند صبر و تحمل بدهد و برای همه ی آنها زندگی شیرینی مقدر کند همان طور که برای من چنین خواست .

با همه علاقه شدیدی که به امیر داشتم هیچ وقت فکرش را نمی کردم و انتظارش را نداشتم که امیر حسین علوی جدی و به قول بچه ها خشن آنقدر مهربان و با محبت باشد و این قدر به من علاقه داشته باشد و با تمام وجودش به من ابراز علاقه کند .

امیر برایم بعد ها تعریف کرد وگفت :

- تو دانشکده با اینکه چهره خانم ها را نگاه نمی کردم و درست نمی شناختمشون ولی همیشه احساس می کردم دخترایی که که اطراف خانم افتخاری هستند با بقیه فرق می کنن ,چون خانم افتخاری با بقیه فرق می کنه . چند بار هم که پیش اومد شما سراغش رو از من گرفتین متوجه شدم  که از شما دو نفر (من و مریم )یکی تون چادریه , چادری بودنت برام مهم بود .خانم افتخاری هم چند بار اسم خانم حق جو رو جلوی من می آورد , نمی دونم شاید از اول هم برای ما نقشه داشته .

رفتار هات هم خیلی برام مهم و با ارزش بود. چند باری که پیش اومد با هم حرف بزنیم خیلی با حجب و حیا حرف می زدی و برخوردت موقع حرف زدن سنگین و با وقار بود. حرف اضافه نمی زدی . لحنت جدی و محکم بود و در عین حال با احترام ...

(کتاب فرشته ها هم عاشق می شوند /صفحه 392و 393 )