کتاب 1984 اثر جورج اورول انتشارات معجزه علم

96,000 تومان 160,000 تومان

نویسنده: جورج اورول ؛ مترجم:لیلا وطن؛ ناشر:معجزه علم ؛ قطع:رقعی؛ نوع جلد: شومیز؛ تعداد صفحه:266؛ موضوع: رمان ؛ شابک: 9786229462096؛ نوبت چاپ:اول؛ تاریخ چاپ:1401؛



در صورت خرید 1 عدد از این محصول 50% (80,000 تومان) تخفیف بگیرید.

در صورت خرید 1 عدد از این محصول 40% (64,000 تومان) تخفیف بگیرید.

در صورت خرید 10 عدد از این محصول 60% (960,000 تومان) تخفیف بگیرید.

کتاب 1984

1984 اثر مشهور جورج اورول است که در سال 1948 به رشته تحریر در آمد. پیش گویی دلهره آور جورج اورول درباره آینده است. در حالی که اکنون مدت ها از سال 1984 می گذرد، تصویر پادآرمان شهری او از حکومتی که برای کنترل شهروندانش دست به هر کاری می زند. بیشتر از هر زمان دیگری زنده و پویاست.

وینستون اسمیت، شخصیت اصلی داستان، مجبور به اطاعت از قوانین حزب می شود و به منظور برآورده ساختن دستورات وزارت حقیقت، تاریخ را بازنویسی می کند. وینستون با هر دروغی که می نویسد، بیشتر و بیشتر از حزب متنفر می شود. حزبی که تنها هدفش کسب قدرت بیشتر است و آنهایی که جرئت ارتکاب جرایم فکری را به خود داده اند، تحت تعقیب قرار می دهد. اما زمانی که وینستون شروع به فکر کردن درباره محیط پیرامونش می کند، درمی یابد که برادر بزرگ همیشه در حال نظاره است.

در جامعه‌ی تصویر شده، گناه‌کاران به راحتی اعدام می‌شوند و آزادی‌های فردی و حریم خصوصی افراد به شدت توسط قوانین حکومتی پایمال می‌شوند؛ به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانه‌ها از شهروندان جاسوسی می‌کنند و شهروندان مجبورند همیشه با چهره‌ای سرشار از خوش‌بینی و لبخند به این صفحات نمایش نگاه کنند، تا کوچکترین شک و تصور نادرستی که نشان‌دهندهٔ هرگونه نارضایتی فرد باشد، برای نمایندگان حکمرانان پشت صفحات نمایش ایجاد نشود؛ چرا که در غیر این‌صورت مورد غضب حکمرانان قرار می‌گیرند. در این داستان مسائلی همچون اینگساک (Ingsoc)، بزه فکری، گفتارنو، دوگانه‌باوری مطرح می‌شوند.

رمان 1984 تصویری خیره کننده و به یادماندنی از دنیا ارائه می دهد و زمانی آنچنان قدرتمند است که مخاطب را وادار به پذیرش و باورکردن تمامی اتفاقات داستان می کند. هیچ کس نمی تواند تاثیرگذاری این رمان بر تخیل نسل های متمادی کتاب دوستان را انکار می کند. این اثر، میراثی است که با گذشت زمان فقط بزرگ و بزرگتر می شود.

این رمان در سه بخش تنظیم شده است که هر بخش موقعیت خاصی را نشان می دهند.

در قرار گرفتن کتاب در ژانر علمی–تخیلی بحث وجود دارد؛ اما بسیاری آن را کتابی شاخص در این سبک می‌دانند.

 

خلاصه کتاب

وینستون اسمیت Winston Smith) )، شخصیتِ اولِ داستان، کارمند سازمانی حکومتی تک حزبی و توتالیتر در شهر لندن است. جامعه به سه طبقهٔ مجزا تقسیم شده‌است: طبقه کارگر، اعضای عادی حزب و اعضای رده‌بالای حزب. او عضو عادی حزب است. حکومتی که همه‌جا دم از برابری و برادری می‌زند اما ذاتش به شدت طبقاتی است و به شدت همه زندگی مردم را زیر نظر دارد. هیچ‌کس هیچ‌جا تنها نیست، تمام حرکات و رفتار آدم‌ها ثبت و ضبط می‌شود، حق عاشق شدن ندارند، حق ازدواج ندارند، مگر برای تولید مثل، حق تفکر و مطالعه ندارند مگر آنچه حزب می‌گوید و حق تشکیل محافل دوستانه ندارند، مگر این که در آن سخن از حکومت باشد. فضایی پر از خفقان، وحشت و همراه با حس انزجار از وضعیت سرد و خوفناک جامعه در رمان 1984 در جریان است. در یک جمله، انسان بودن در جامعه‌ای که اورول توصیف می‌کند، جرم است و داشتن عواطف انسانی گناه به شمار می‌رود. در رأس این حکومت، فردی قرار دارد که مردم جز نامی از او نشنیده‌اند و حتی در وجود او شک است اما همانطور که خدا را می‌پرستند، او را هم می‌پرستند. وزارت‌خانه‌ها و نهادهای این کشور هم عجیب‌اند و همه‌شان کاری را انجام می‌دهند که بر خلاف نام و وظیفه‌شان است.

اسمیت از کودکیِ خود به آغازِ جنگ و به پدربزرگ، پدر، مادر و خواهرش اشاره می‌کند و به این موضوع اشاره می‌کند که پدرش پس از مدتی ناپدید شده‌است و او، مادر و خواهرش تنها مانده‌اند. در نهایت وی، خانواده‌اش را با ناپدید شدنِ مادرش از دست می‌دهد و با خواهرش به پرورشگاه سپرده می‌شوند و دیگر هرگز خواهرش را نمی‌بیند. او به یاد می‌آورد که روزی از سرِ گرسنگی و ناچاری، پس از خوردنِ سهمِ شکلاتِ خودش، سهمِ اندکِ شکلاتِ خواهرش را هم قاپ زده، به گوشه‌ای رفته و آن را خورده و سپس شرمسار شده‌است و از آن پس همواره صدای مادرش را پشتِ سرش بیاد داشته که می‌گفته:

وینستون برگرد! شکلاتِ خواهرت را پس بده!

روزی در اقدامی قانون‌شکنانه، دفترچه‌ای قدیمی می‌خرد و در آن شروع به نوشتنِ اندیشه‌های خود می‌کند. در تمام نقاطی که اعضای «حزب» زندگی می‌کنند، دستگاه‌هایی به نام «تله‌اسکرین» وجود دارد (صفحه نمایشی که مردم باید با لبخند جلوی این می‌نشستند) که حکمرانان در آن زمان با استفاده از آن جاسوسی می‌کردند. این دستگاه که توسط وزارت حقیقت اداره می‌شود، مانند دوربین تمام اعمال افراد را تحت نظر دارد. وینستون خارج از دیدرسِ تله‌اسکرین شروع به نوشتن می‌کند و چندین بار جملهٔ مرگ بر برادر بزرگ را بر روی کاغذ می‌نویسد.

در ادامهٔ داستان وینستُن، اسمیت با جولیا، دختر مو سیاهی از اعضای حزب آشنا می‌شود. وینستون در ابتدا فکر می‌کند که این دختر که عضو انجمنِ جوانانِ ضدسکس است، جاسوس بوده و او را زیرنظر دارد، اما روزی دختر کاغذی را به وینستون می‌رساند که در آن نوشته شده: دوستت دارم.

با وجود اینکه بر اساس قوانین حزب، روابط جنسی و عشق‌وعاشقی ممنوع است و سرکوب می‌شود، این دو مخفیانه به خارج از شهر می‌روند و پس از آشنایی در می‌یابند که هر دو عقایدِ مشترکی مبنی بر اینکه حزب واقعیات را جعل می‌کند و گذشته را نیز به‌طور مداوم از طریق دستکاری در اسناد به دلخواه خود تغییر می‌دهد، دارند. آن دو رابطه جنسی با هم برقرار می‌کنند و به رغم اعتقاد به بی‌نتیجه بودنِ مبارزه، تصمیم به مقابله با حزب می‌گیرند. به این امید که آیندگان بتوانند خود را از زیر نفوذ حزب و نظام توتالیتریِ حاکم بر جامعه برهانند. در عین حال آنها آگاهند که پایانی جز مرگ در انتظارشان نیست. آن‌ها شایعاتی مبنی بر وجودِ «انجمن برادری» که بر ضد حزب و به صورت زیرزمینی فعالیت می‌کند، شنیده‌اند.

پس از چندی با اُبراین، که به گمانشان عضو انجمنِ برادری است، آشنا می‌شوند و به عضویتِ انجمن درمی‌آیند. او به آنها وعدهٔ کمک برای عضویت در انجمن برادری می‌دهد ولی در حقیقت، مأمور حزب برای مبارزه با جرایم فکری است.

اسمیت در روزنوشت هایش اشاره می‌کند که حسی ویژه نسبت به اُبراین دارد و در رؤیایی شنیده که اُبراین گفته‌است:

«در جایی که تاریکی درآن راهی ندارد، با یکدیگر ملاقات خواهیم کرد.»

اُبراین نیز پس از دستگیریِ اسمیت به همین مسئله اشاره کرده و به وی می‌گوید که او را رها خواهد کرد.

وینستون اسمیت یک روز به همراه جولیا دستگیر می‌شود. اسمیت تحت نظارتِ اُبراین، انواع و اقسام شکنجه جسمی و روحی را تجربه می‌کند تا به این باور برسد که به جز آنچه حزب می‌گوید هیچ چیز درست نیست.

پس از بازپروری آزاد می‌شود و روزهایش را در کافهٔ شاه‌بلوط به می‌خوارگی، دنبال کردنِ اخبارِ مهمِ جنگ و کاری نیمه‌وقت در وزارت‌خانه سپری می‌کند. در نهایت هم با وجودِ مقاومتِ بسیار، می‌پذیرد که حقیقتی به جز آنچه حزب می‌گوید وجود ندارد و هر چیزی از جمله عشق، انسانیت و نیز علاقهٔ او به جولیا نمی‌تواند حقیقت داشته باشد و عاشقِ ناظرِ کبیر می‌شود.

درباره‌ی جورج اورول

در ابتدای کتاب از زندگی نامه جورج اورول سخن گفته است. اما در اینجا خلاصه ای از آن را بیان می کنیم.

اریک آرتور بلر با نام مستعار جورج اورول در 25 ژوئن 1903 در شهر موتیهاری، بیهار در هند متولد شد. او داستان‌نویس، روزنامه‌نگار، منتقدِ ادبی و شاعر انگلیسی بود که بیشتر برای دو رمان سرشناس و پرفروشش مزرعه حیوانات و رمان 1984 می‌شناسند. هر دوی این کتاب‌ها به وضعیت حکومت‌های دیکتاتوری می‌پردازند. جرج اورول مدتی به عنوان پلیس سلطنتی هند در برمه فعالیت می‌کرد اما زندگی در هند و انگلیس سبب شد تا با فقر آشنا شود و این آشنایی دیدگاهی جدید به او و کارهایش بخشید. کتاب‌های آس و پاس در لندن و پاریس و دختر کشیش حاصل همین تجربیات او هستند. اورول در در دهه 1930 به اسپانیا رفت تا علیه ارتش فاشیست ژنرال فرانکو بجنگد. کمی بعدتر به دلیل بیماری مزمن ریوی که به آن مبتلا بود در بیمارستان بستری شد و هفت ماه پس از چاپِ کتابِ 1984، در 21 ژانویه 1950 از دنیا رفت.

ایده 1984 چگونه در ذهن اورول شکل گرفت؟

ایده 1984 که اورول تا مراحل پایانی نگارش آن قصد داشت، نام «آخرین مرد اروپا» را بر آن بنهد،. از زمان جنگ‌های داخلی اسپانیا به سر اورول افتاد و بن‌مایه اصلی‌اش در طی سال های 1943 تا 1944 در او شکل گرفت ، یعنی زمانی که او و همسرش «آیلین» یک فرزندخوانده به نام ریچارد اختیار کردند.

اورول خود می‌گوید که تا حدی هم تحت تأثیر اجلاس در سال 1944 قرار گرفت که در آن استالین و روزولت و چرچیل در مورد سرنوشت جهان تصمیم گرفتند و به نوعی دنیا را بین خود تقسیم کردند.

اورول از سال 1942 به عنوان منتقد ادبی برای دیوید آستور در آبزرور کار می‌کرد و بعدها خبرنگار این نشریه شد. آستور، رک‌گویی، درست‌کاری و نجابت اورول را می‌ستود و در سال‌های دهه 40 میلادی حامی او محسوب می‌شد. این دوستی نقشی تعیین‌کننده برای نگارش 1984 بازی کرد. پیش از این هم همکاری اورول و آبزور، کمک زیادی به نوشته شدن مزرعه حیوانات کرده بود.

آمیزه‌ای از تخیل و روزنامه‌نگاری‌های اورول باعث خلق رمان پیچیده و تاریک 1984 شد. جو لندن برای نوشته شدن 1984 مناسب نبود، مرگ همسر اورول هم که زیر بیهوشی در جریان یک عمل جراحی ساده درگذشت، عرصه را بیش از پیش بر اورول تنگ کرده بود.

اورول برای تاب آوردن جدایی زودهنگام از همسرش، به کار بیش از اندازه روی آورد. طوری که تنها در سال 1945 بیش از 110 هزار کلمه برای ناشران مختلف نوشت که شامل 15 کتاب برای آبزرور بود.

آستور، عمارتی در یک روستای دورافتاده در اسکالند به نام ژورا Jura داشت. در می 1946 اورول به این روستا سفر کرد.

این سفر ، سفر مخاطره‌آمیزی بود چرا که وضعیت سلامت اورول خوب نبود. زمستان 1946 – 1947، یکی از سردترین زمستان‌های قرن بیستم بود.

شهرتی که مزرعه حیوانات برای اورول به ارمغان آورده بود، مشغله او را بسیار زیاد کرده بود، همه از او می‌خواستند که سخنرانی کند و در همایش‌های مختلف شرکت کند، بنابراین آزادی‌ای که کار در یک مکان دورافتاده برای او دربرداشت، موهبتی برایش به حساب می‌آمد.

اما همانگونه که اورول در مقاله‌ای با عنوان «چرا می‌نویسم» شرح داده است، زایش و خلق یک کتاب، مستلزم شرکت در چالش و تقلایی سخت است. تقلایی که از بهار 1947 تا زمان مرگش در سال 1950، او را درگیر کرد.

خانه‌ای که در آن اقامت داشت، چهار اتاق خواب و یک آشپزخانه بزرگ داشت. زندگی او در این خانه ساده و حتی ابتدایی بود. برقی در کار نبود و اورول از گاز ذغال سنگ برای پختن و گرم کردن آب استفاده می‌کرد. یک رادیویی که با باتری کار می‌کرد، ‌تنها وسیله اتصال او با دنیای خارج بود.او با خودش تنها یک چادر، یک میز و چند صندلی و قوری و ظرف آورده بود.

مردمان محلی او را نه با نام ادبی‌اش بلکه با نام حقیقی‌اش یعنی «اریک بلیر» می‌شناختند، یک مرد بلندقد و لاغرمردنی و غمگین که می‌خواهد زندگی را تاب بیاورد.

در پایان می 1947 ، اورول در نامه‌ای به ناشرش گفت که تصور می‌کند یک سوم پیش‌نویس کتاب را نوشته باشد. او تخمین می‌زد که بتواند تا اکتبر نوشتن پیش‌نویس را به پایان برساند و با صرف 6 ماه وقت، نسخه آماده چاپ را تحویل دهد. اما یک حادثه بد همه چیز را به هم زد، در تابستان وقتی او و فرزندش به همراه تعدادی از دوستان سوار قایق بودند، قایق آنها به گردابی افتاد و آنها تا آستانه غرق شدن پیش رفتند. وضعیت سلامت اورول به خطر افتاد و او که ریه‌هایش پیش از این هم مشکل داشتند، بیمار شد.

با این همه، او با سرعت فوق‌العاده‌ای کار می‌کرد و بازدیدکنندگان از خانه ییلاقی او صدای بی‌وقفه ماشین تحریر او را در آن زمان به یاد می‌آورند. با این همه کار، مشکلات سلامتی او تشدید شد، اورول دچار التهاب ریه‌ شد و سرانجام مشخص شد که مبتلا به سل شده شده است.

در سال 1947، هنوز سل درمان قطعی نداشت و پزشکان تنها هوای تازه و رژیم غذایی را برای بیماران تجویز می‌کردند، اما در آمریکا داروی آزمایشی به نام استرپتومایسین، تازه روی بیماران مبتلا به سل آزمایش می‌شد. آستور ترتیب ارسال این دارو را از آمریکا داد.

از آنجا که تازه آزمایش روی دارو شروع شده بود، دوز بیش از اندازه‌ای از دارو به اورول داده شد و در نتیجه او به عوارض دارو مانند زخم‌های حلق، ریزش مو، پوسته پوسته شدن پوست مبتلا شد. اما سه ماه پس از شروع دارو، در مارس 1948، علایم بیماری سل در او از بین رفت.

اما اصرار ناشر برای آماده شدن رمان قبل از پایان سال، ضربه‌ای دیگر را به او وارد آورد. اورول مجبور شد به خود فشار وارد بیاورد مجددا به ژورا برگردد و با ضعف بدنی مشغول نوشتن شود.

بازنویسی کتاب از روی پیش‌نویس هم برای او چالشی محسوب می‌شد. در همین زمان بود که در مورد عنوان کتاب دچار تردید شد، تا پیش از این او می خواست نام «آخرین مرد اروپا» را بر روی کتاب بنهد، اما درباره انتخاب نام 1984 دچار تردید شده بود.

مهلت اورول در حال اتمام بود و وضعیت سلامتی او روز به روز بدتر می‌شد، تایپ کردن کتاب برای او واقعا دشوار بود و او احتیاج به یک تندنویس داشت. اما پیدا کردن چنین تندنویسی هم مشکل بود. اورول مجبور شد ماشین تحریر کهنه‌اش را به تختخواب ببرد و به ضرب قهوه‌های پی در پی و چای غلیظ و در زیر نور چراغ پارافینی روز و شب کار کند.

سرانجام در سی‌ام نوامبر سال 1948 نگارش کتاب تمام شد. در نیمه ماه دسامبر نسخه تاپ شده کتاب به ناشر رسید، در همین زمان اورول به آسایشگاه معلولین منتقل شد، کاری که به عقیده خود در صورتی که نگارش کتاب در کار نبود، باید دو ماه قبل انجام می‌داد.

اما ناشر کتاب یعنی «واربرگ» کیفیت کتاب را بسیار بد ارزیابی کرد و جایی نوشته بود که اگر 15 تا 20 هزار نسخه از کتاب به فروش نرسد، لایق مردن است.

در بهار اورول دچار خلط خونی شد. سرانجام در هشتم ژوئن سال 1948، رمان 1984 منتشر شد و چند روز بعد هم در آمریکا از زیر چاپ درآمد. رمان، در سطح جهان به عنوان یک شاهکار مطرح شد. حتی وینستون چرچیل در آن زمان به پزشکش گفته بود که این کتاب را دو بار خوانده است.

اما همزمان، وضعیت سلامتی اورول روز به روز بدتر می‌شد در 21 ژانویه 1950 او دچار خونریزی شدید ریوی شد و در تنهایی در حالی که بیش از 46 سال سن نداشت، درگذشت.

از روی رمان 1984، دو برداشت سینمایی انجام شده است، اقتباس مشهورتر در سال 1984 به نمایش درآمد. در این فیلم به کارگردانی مایکل ردفورد، جان هارت و ریچادر برتون نقش‌آفرینی می‌کنند. اما پایان این فیلم با رمان متفاوت است.

 

ویژگی های فیزیکی

تعداد صفحه

226

موضوع

داستان و رمان

قطع

رقعی

نوع جلد

شومیز

عنوان

1984

نوبت چاپ

اول

ویژگی های فنی

شمارگان

500

نوع چاپ

دیجیتال

تاریخ چاپ

1401

مترجم

لیلا وطن

زبان کتاب

فارسی

ناشر

معجزه علم

شابک

9786229462096

سرشناسه(نویسنده/نویسندگان)

جورج اورول

مناسب برای

تمامی گروه های سنی

سایر ویژگی ها

نوع کاغذ

تحریر